کد مطلب:129372 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

شخصیت نعمان بن بشیر
با افزایش شمار بیعت كنندگان با مسلم و گرد آمدن مردم در پیرامون وی، قضیه میان مردم كوفه پیچیده و داستان مسلم و قضیه انتظار مردم برای آمدن امام (ع)، بحث روز مساجد، خانه ها و كوچه و بازار گردید. چون كار بالا گرفت و پرده ها كنار رفت، نعمان بن بشیر بن سعد خزرجی [1] ، والی وقت كوفه، از تحولات جدید با خبر شد و خطری ناگهانی را احساس كرد. آنگاه منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی گفت: اما بعد، ای مردم تقوای الهی پیشه كنید و به سوی فتنه و جدایی مشتابید؛ زیرا كه در آنها مردان هلاك می شوند، خون ها ریخته می شود و اموال غصب می گردد. وی كه بردبار و پارسا و عافیت طلب بود در ادامه گفت: من با كسی كه با من سر جنگ ندارد نمی جنگم؛ به كسی كه بر من یورش نیاورد یورش نمی برم، من شما را ناسزا نمی گویم، سر به سر شما نمی گذارم و كسی را به سبب امور بی اهمّیّت و گمان و تهمت مؤاخذه نمی كنم. لیكن اگر شما از من روی برگردانید و بیعتتان را بشكنید و با امام خویش به مخالفت برخیزید به خدای یگانه سوگند، مادامی كه قبضه شمشیر در دستم باشد شما را با آن می زنم هرچند كسی از شما مرا یاری نكند. امیدوارم حق شناسان، میان شما از آنهایی كه باطل آنها را از بین می برد، بیشتر باشند.» [2] .

چون خطبه اش به پایان رسید، یكی از هم پیمانان و مزدوران بنی امیه به نام عبدالله بن مسلم بن سعید حضرمی اعتراض كرد و گفت: «چیزی را كه در پیش روی داری جز ستم اصلاح نمی كند! این تصمیمی كه تو درباره دشمنانت گرفته ای، رأی افراد ناتوان است! نعمان گفت: اگر من در اطاعت خداوند باشم و از افراد ناتوان به شمار آیم بهتر است از آن كه عزتمند باشم ولی در معصیت خداوند به سر ببرم. آنگاه فرود آمد.» [3] .


از آن روز به بعد مزدوران و جاسوسان اموی در كوفه [4] پیوسته اخبار مربوط به حوادث كوفه و موضعگیری نعمان بشیر نسبت به آن حوادث را به یزید در شام گزارش می دادند. مجموعه گزارش های یاد شده به یزید این طور می گفت «كه اگر به كوفه نیاز داری مردی نیرومند را بدانجا فرست تا فرمانت را به اجرا در آورد و با دشمنانت همانند خودت رفتار كند. زیرا نعمان بن بشیر مردی است ناتوان یا آن كه خود را ناتوان وانمود می كند!» [5] .


[1] زندگينامه كوتاه وي در جلد دوم اين پژوهش آمده است (ص 118).

[2] تاريخ الطبري، ج 3، ص 279؛ الكامل في التاريخ، ج 3، ص 386، الاخبار الطوال، ص 231؛ الارشاد، ص 186.

[3] همان.

[4] مثل عمارة بن عقبة بن ابي معيط، عبدالله بن مسلم بن سعيد حضرمي و عمر بن سعد بن ابي وقّاص (ر.ك. تاريخ الطبري، ج 3، ص 279.).

[5] تاريخ الطبري، ج 3، ص 280.